تجسم عمل
به نام خدا
موضوع : تجسم عمل به صورت سگ وجوان زیبادرعالم برزخ
منبع : عالم برزخ درچندقدمی ما
نویسنده : محمدمحمدی اشتهاردی
تهیه کننده : کریم معرف
علامه بزرگ شیخ بهاءالدین آملی(ره)روزی به دیداریکی ازمردان وارسته وعارف وزاهد که درحجره ی یکی ازقبرستانهای اصفهان زندگی می کردرفت.آن عارف زاهد به شیخ بهاءگفت:روزگذشته دراین قبرستان حادثه ی عجیبی رامشاهده نمودم وآن این بود که دیدم جماعتی جنازه ای راآوردندودراین قبرستان درفلان محل به خاک سپردندورفتند.پس ازساعتی بوی بسیارخوشی به مشامم رسید که ازبوهای این عالم نبود ، حیران بودم وبه راست وچپ نگاه می کردم تابدانم این بوازکجاست.ناگاه دیدم جوان زیباچهره ای که لباس فاخربرتن داشت درقبرستان عبورمی کند.اورفت تابه آن قبررسید.وقتی که کنارآن قبرنشست ناگهان دیدم مفقود شد گویا واردآن قبرگردید.پس ازمدتی ناگاه بوی بسیارناراحت کننده وبدی به مشامم رسید که از هربوی بد دراین عالم پلید تربود.نگاه کردم دیدم سگی حرکت می کند.آن سگ به کنارهمان قبررفت وهمانجاپنهان شد تعجب کردم درهمین حال بودم ناگاه دیدم آن جوان زیباچهره ازقبربیرون آمددرحالیکه مجروح شده بودوبسیارناراحت به نظرمی رسیدازهمان راهی که آمده بود بازمی گشت من به دنبال اورفتم وبه اورسیدم وازاوخواهش کردم که حقیقت حال رابگوید.آن جوان گفت:من عمل نیک آن مرده ام و ماُمور بودم که درقبربااوباشم.این سگی که دیدی آمداعمالناصالح اوبود من خواستم اوراازقبربیرون کنم واز صاحبم دفاع نمایم ولی آن سگ مرابه دندان گرفت وگوشت مراکندوبرمن غالب گردید، ناچارازقبربیرون آمدم.می بینی که مجروح هستم.آن سگ نگذاشت که من باصاحبم درقبربمانم.شیخ بهاءالدین پس ازشنید ن این حادثه ی عجیب ازآن عارف زاهد به اوگفت:راست گفتی«چراکه مااعتقاد داریم اعمال انسان به صورتهای مناسب خود،مجسم می شود.