امام عصر

                                   به نام خدا

 

 

 

موضوع : امام عصر

منبع : غربت امام عصر

مولف :  علی تقی پور

تهیه کننده : محمد جواد احمدی

 

 

-خواستن و دعای مردم –برای ظهور-

قسمت عمده ای از تغییرات و تحولات ویا حوادث دنیای اطراف ما را از قبیل پیشرفت علوم مختلف

 مانند طب تکنولوزی هسته ای. جنگ. صلح و000به دست خود انسان ها تحقق می پذیرد و خداوند

تعالی نیز می فرماید

(ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم)

خداوند هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر انکه به دست خودشان سرنوشت شان را عوض کنند.

یعنی یک قسمت مهم ظهور به ما بستگی پیدا می کند و با خوا ستن و تلاش ما تحقیق پذیر است.مگر

قوم حضرت موسی (ع ) نبودند که همگی با حالت عجز. ناله و گریه به سوی خدای تعالی توبه نموده

و ظهورحضرت موسی را خواستار شدند و حق تعالی نیز که قلب های ان ها اگاهی داشت ونمیدانست

که حقیقتا از عمق وجود طالب رحمت الهی هستند موعد قیام ان بزرگوار را به جلو اورد؟

 

-دعا برای تعجل فرج

چشم انتظار بودن تمامی یکصد و بیست و چهارهزارپیامبر در عالم برزخ که به نا حق و مظلومانه                                           

 موردازاروشکنجه قتل قرار گرفته اند و اذیت های بی شماری که -پیامبر گرامی اسلام-تحمل نموده                                                              

وفرمود پیغمبری  مانند من اذیت نشده وظلم و ستمی که به حضرت علی روا داشتند که بر اثر حزن              واندوه سنگین شب ها خواب از چشمانشان ربوده شده وسحر با چشمانی گریان در مصیبت همسر                     مظلومشان می گریستند و از بس عمق فاجعهو دردشان عظیم و جانسوز بود فرمودند  ای فاطمه                       فراق تو شب ها خواب ندارم ودختر مظلومشان - حضرت زینب (ع )-  که از بدو کودکی بارها ی

در سنگین مصیبت مادرپدر دو برادری که سید و سرور جوانان اهل بهشتند و صفحه های بسیار

دل خراش و خونبار عاشورا را تحمل نمود تا انجا که از شدت حزن موهایشان سفید و در عرض

کمتر از چهل روز چهره ی ایشان کاملا شکسته و پژمرده شده بود نیز وظیفه ی سنگینی بر عهده ی

اهل بیت می گذارد که همگان با چشم انتظار فرج ان حضرت باشند و برای تعجیل در فرج منتقم

ان بزرگواران زیاد دعا کنند.

 

-دعا برای تعجیل ظهور(دعا برای تشکیل دادگاه عدالت)

اگر ظلمی در جهان اتفاق بیفتد فردی که مظلوم واقع شده است به قاضی و دادگاه رجوع کرده و پس

از بررسی موضوع واعلام موارد جرم مجازات اجرا می شود  اگر در جسم خراش و زخمی در اثر

یک تصادف بسیار کوچک ولو باریک وسیله ی انجام  گیرد ان را پیگیری می کنند ولی ظلمی که بر

-حضرت صدیقه- وارد گردیده و نهایتا به شهادت ایشان منجر شده و ظلمی که به اقا- امیر المومنین-

کردند و ایشان را خانه نشین کردند  تا به امروز این پرونده در دادگاهی مطرح نشده و مورد بررسی و پیگیری قرار نگرفته و مجازات عالمین ان اعلام نشده است.

ایا محب و شیعه ی- امیرالمومنین- نباید حداقل به خاطر همین موضوع دلخراش با دعا برای تعجیل

 ظهورا اعماق دل خواستار تشکیل دادگاه عدالت توسط حضرت بقیه الله الاعظم-عج- و بررسی پرونده ی

این مظلومان تاریخ و گرفتن انتقام خون به ناحق رخته شده ی- حضرت زهرا –و فرزندان معصومش گردد؟

اگر عزیزی از شما حادثه ویا تصادفی برایش پیش می اید و ضرر جسمی ومالی می دید ایا شب و روز

 پیگیری و مطالبه ی حق او نمی گشتید.


رابطه ی ماه مبارک رمضان باقرآن

                                                به نام خدا

موضوع : رابطه ی ماه مبارک رمضان باقرآن

منبع : مثال های زیبای قرآن

نویسنده : ابوالقاسم علیان نژاد

تهیه کننده : کریم معرف

 

ماه رمضان ماه عبادت وخودسازی است.ماه ترک معصیت وانجام اطاعت ست.برای تحقق این مهم،هم تعلیم لازم است وهم تربیت.قرآن انسان راتعلیم می دهدوروزه انسان راتربیت.تنهابااین دواست که رسیدن به کمال ممکن می گردد.درحقیقت قرآن بدون فریضه ی روزه آموزش ناتمام وبدون پرورش است ورمضان وروزه

بدون قرآن تربیت.فاقددانش وآگاهی ست.بنابراین،یک مسلمان باید باروزه گرفتن رمضان رااحیاء وخودی راتربیت کند.ونیزبانزدیکی به قرآن ومانوس شدن با آن هم هدایت است.هم بینات وهم فرقان چنین قرآنی درباره ی ماه مبارک رمضان فرودآمدوروزه نیزدراین ماه واجب گشت.به همین جهت باید به این دوهدیه الهی توجه خاص شود.ماه رمضان که ماه نزول قرآن است پیوند مستحکمی باقرآن دارد.تلاوت قرآن فضیلتی بزرگ است.به ویژه درماه مبارک رمضان که براستی فضیلت آن بیرون ازحدوشماراست.


حضرت شعیب و حضرت موسی

                                          به نام خدا

 

موضوع : حضرت شعیب

منبع : قصه های قرآن                                                                                                                                                                                                                                                                                                   مولف:محمداحمدجادالمولی و....

تهیه کننده : علی دریس

 

 

حضرت شعیب

 

اهل مدین عرب بودند ودرسرزمین معان دراطراف شام میزیستند .این مردم منکر خدای یکتا وبرای خداشریک قرارمیدادند آنهاخدای یکتاراردکرده وبه عبادت بیشه های سرسبزودرختان

مشغول بودند.

باج گرفتن شرک وفساد قوم: خداشعیب رادرمیان این مردم به رسالت برگزید .

هشدارشعیب

شعیب رسا لت ودعوت خودرا ابلاغ کرد ولیاحساس کرد که قوم ازدعوت وی روی گردانند

واصراربه مخالفت بااودارند درصورتی که شعیب تردیدی درایشن باقی نگذاشت وحجت رابر

آنان تمام کرد.امااودریافت که قوم ازروی گمراهی وحسادت وبغض وخودخواهی ازدعوت وی

سرباززدند.

عذاب مردم مدین

آنگاه که شعیب ازهدایت قوم به سوی حق ناامید شدودریافت که آنهابه کفرخویش اصرارمی ورزندازخدای خویش مدد خواست تاکیفر کفر وانکارآنان راباعذابی عجل برساند .خدای یکتا دعای شعیب رابه اجابت رساند وبه یاری رسول خویش شتافت مردم مدین ناگهان درآسمان ابری رادیدند وتصورکردند که سایه ی آن میتواند آنهراازگرمای آفتاب نجات دهد .

به همین جهت درزیرسایه ی آن گردآمدند تاازآن بهرمند بشوند وآنگاه که همه ی مردم جمع

شدند آتش وشهاب ابربرسرآنان باریدن گرفت غریوی ازآسمان به گوششان رسید وزمین شروع به لرزیدن گرفت ودراین حال وحشت زده وبدون اینکه راه خلاصی برای خودبجویند جملگی هلاک گشتند .

 

 

 

 

حضرت موسی

 

گمراهی فرعون روزبه روزبیشتروبرخودسری اوافزوده می شد وطایفه ی بنی اسرائیل که رعیت اوبودندزیرظلم وشکنجه ی اوبسرمی بردند وتحت سلطه ی اوزندگی سختی داشتند دراین حال کاهن مصربه فرعون خبردادکه بزودی فرزندی درمیان بنی اسرائیل متولدمیشود که سلطنت توبدست اونابود میشود .

روزی مادرموسی یوکابد درکنج اتاق نشسته بود که دردزایمان اورافراگرفت .آنگاه که فرعون ماموران خودرابرای جستجو درمورداطفال فرستاد خداوند متعال به مادر موسی الهام داد که فرزندش رادرمیان صندوقی درون آب نیل بگذارد وبه خداوند توانا تکیه کند.

بعدازآنکه بنا شد که موسی فرزند فرعون باشد دایه های شیرده ای رااحضارکردند مادرموسی

گفت : من زنی خوشبو وشیرده ای هستم فرعون کودک رابه زن داد واوفرزدش رابه منزل بازگرداند بدین طریق خداوند عجرصبراوراداد یوکابد دوران شیردهی فرزندش رابه آخر رساند چون موسی به بلوغ رسید خداوند به اوعلم وحکمت عطافرمود.موسی به نفع ستمدیدگان عازم شهرفرعون شدموسی به قصددفاع بامردفرعونی درگیرشدواتفاقابااولین ضربه که به قصدجداکردن ان دوبراونواخت و مردقبطی جان دادموسی ترسان مصررابه قصدمدین ترک کرد.


عذاب ابن زیاددرعالم برزخ

به نام خدا

موضوع : عذاب ابن زیاددرعالم برزخ

منبع : عالم برزخ درچندقدمی ما

نویسنده : محمدمحمدی اشتهاردی

تهیه کننده : کریم معرف

 

 

ازماجرای قیام مختارکه درسال66و67(ه.ق)واقع شد،عبیدالله بن زیاد درکناررود موصل بد ست ابراهیم بن مالک اشترکشته شد.ابراهیم سرهای بریده ی ابن زیاد وسران د شمن رابرای مختارفرستاد.مختاردراین هنگام غذامی خورد که سرهای بریده ی دشمنان راکنارمسند مختاربه زمین ریختند.مختارگفت:«حمدوسپاس خداوند راکه سرمقد س حسین(ع)راهنگامی که ابن زیاد عذامی خورد نزدش آورد ند.اکنون سرنحس ابن زیاد راهنگامی که غذا می خوردم نزد من آورد ند.دراین هنگام دید ند ماری سفید درمیان سرهاپیداشدووارد سوراخ بینی اش شد وازسوراخ گوش اوبیرون آمد وازسوراخ گوش ا ووارد گردید وازسوراخ بینی اوبیرون آمد واین عمل چند ین بارتکرارشد.مختارپس ازصرف غذابرخاست باکفشی که درپایش بود به صورت نحس ابن زیاد زد،سپس کفشش رانزدغلامش برد وگفت:این کفش را بشوی که آن رابرصورت کافرنجس نهادم.مختارسرهای نحس دشمنان رابرای محمد حنیفه درحجازفرستاد.محمد حنیفه سرابن زیاد رانزد امام سجاد(ع)برد،درآن وقت غذامی خورد.فرمود روزی سرمقد س پدرم رانزد ابن زیاد آورد نداوغذامی خورد.عرض کردم خدایاوانمیران تااینکه سربد ید.ابن زیادرادرکنرسفره ام که غذامی خورم بنگرم،حمدوسپاس خداراکه دعایم رااکنون به استجابت رسانید ه است.نکته قابل توجه اینکه:«مرحوم حاج شیخ عباس قمی می نویسد آن مارمکررازبینی ابن زیاد وارد می شود وازگوش اوخارج وتماشاگران می گفتند ماربازآمد،ماربازآمد.ومی نویسدهمان هنگام که ابن زیاد درمجلس خودباچوب خیزران مکرربرلب ود ندان امام حسین(ع)می زد شاید براساس تجسم اعمال همان چوب خیزران(درعالم برزخ)بصورت ماردرآمدومکررازبینی وارد می شده وازگوش خارج.تادرهمین دنیامردم مجازات ننگینش راببینند.

بهشت

به نام خدا

 

موضوع : بهشت

منبع : www.daneshnameh .roshd.ir

تهیه کننده : محسن قیم

 

بهشت

 

بهشت اقامتگاه ابدی مؤمنان و صالحان رستگار در جهان آخرت است و بهشتیان کسانی هستند که به تصریح قرآن، در ترازوی اعمال، کفه‌ی کارهای نیک‌شان از کفه‌ی بدی‌هاشان سنگین‌تر است. در قرآن مجید، بهشتیان به نام‌ها و صفت‌هایی همچون اصحاب الیمین و اصحاب الجنه خوانده می‌شوند.
بهشت معادل واژه «الجنّة» است و در قرآن مجید با این اسامی و اوصاف به کار رفته است:
جنة المأموی، جنّات المأوی، جنة النعیم، جنات الخلد، دار السلام، دارالمتقین، دار المقامة، عدن، الفردوس.

توصیف بهشت در سه سوره الرحمن، واقعه و دهر به صورت مفصل و در برخی از سوره های دیگر قرآن به صورت گذرا و مجمل بیان شده است و به بسیاری از نعمت های بهشتی همچون میوه‌ها و باغها و چشمه‌ساران و زنان پری‌رو با لباس‌های حریر و ... و نیز نعمت‌های معنوی همچون رضوان خداوند و ... اشاره گردیده است.
در اینکه آیا آن بهشت موعود، اکنون نیز موجود است یا نه، میان دانشمندان اسلامی اختلاف نظر است. اکثر دانشمندان معتقدند که بهشت هم اکنون وجود خارجی دارد و برای اثبات ادعای خود به ظواهر برخی از آیات استدلال می‌کنند.
در روایات مربوط به معراج و روایات دیگر نیز نشانه‌های روشنی از این موضوع دیده می‌شود. بنابراین می‌گویند بهشت در درون و باطن این جهان است اما برای ما قابل دید و درک نیست؛ به عبارت دیگر عالم آخرت و بهشت و دوزخ، بر این عالم احاطه دارد و این جهان همانند جنین در درون آن جهان قرار دارد.
آیات قرآن و روایات اسلامی دلالت دارد که بهشت نیز همانند جهنم، درهایی دارد.
امام باقر علیه السلام
فرمود:
«بهشت دارای هشت در است که عرض هر در، به اندازه چهل سال راه است
و در قرآن آمده است که جهنم هفت در دارد.
شیخ صدوق
، از علمای بزرگ شیعه، می‌نویسد:

اعتقاد ما درباره بهشت این است که بهشت دارالبقاء و دارالسلام است. مرگ و پیری، بیماری و ناخوشی، زوال و زمینگیری، غم، فقر و خستگی و فرسودگی در آن نیست.

 

درجات در بهشت

درجات در بهشت متفاوت است:
بعضی‌ از بهشتیان از تسبیح و تقدیس و تکبیر خداوند بهره‌مندند
بعضی از انواع خوردنی‌ها، آشامیدنی‌ها، میوه‌ها، لباس‌های زربفت، حریر و سندس و همنشینی با حور العین


تجسم عمل

                                                به نام خدا

موضوع : تجسم عمل به صورت سگ وجوان زیبادرعالم برزخ

منبع : عالم برزخ درچندقدمی ما

نویسنده : محمدمحمدی اشتهاردی

تهیه کننده : کریم معرف

 

 

علامه بزرگ شیخ بهاءالدین آملی(ره)روزی به دیداریکی ازمردان وارسته وعارف وزاهد که درحجره ی یکی ازقبرستانهای اصفهان زندگی می کردرفت.آن عارف زاهد به شیخ بهاءگفت:روزگذشته دراین قبرستان حادثه ی عجیبی رامشاهده نمودم وآن این بود که دیدم جماعتی جنازه ای راآوردندودراین قبرستان درفلان محل به خاک سپردندورفتند.پس ازساعتی بوی بسیارخوشی به مشامم رسید که ازبوهای این عالم نبود ، حیران بودم وبه راست وچپ نگاه می کردم تابدانم این بوازکجاست.ناگاه دیدم جوان زیباچهره ای که لباس فاخربرتن داشت درقبرستان عبورمی کند.اورفت تابه آن قبررسید.وقتی که کنارآن قبرنشست ناگهان دیدم مفقود شد گویا واردآن قبرگردید.پس ازمدتی ناگاه بوی بسیارناراحت کننده وبدی به مشامم رسید که از  هربوی بد دراین عالم پلید تربود.نگاه کردم دیدم سگی حرکت می کند.آن سگ به کنارهمان قبررفت وهمانجاپنهان شد تعجب کردم درهمین حال بودم ناگاه دیدم آن جوان زیباچهره ازقبربیرون آمددرحالیکه مجروح شده بودوبسیارناراحت به نظرمی رسیدازهمان راهی که آمده بود بازمی گشت من به دنبال اورفتم وبه اورسیدم وازاوخواهش کردم که حقیقت حال رابگوید.آن جوان گفت:من عمل نیک آن مرده ام و ماُمور بودم که درقبربااوباشم.این سگی که دیدی آمداعمالناصالح اوبود من خواستم اوراازقبربیرون کنم واز صاحبم دفاع نمایم ولی آن سگ مرابه دندان گرفت وگوشت مراکندوبرمن غالب گردید، ناچارازقبربیرون آمدم.می بینی که مجروح هستم.آن سگ نگذاشت که من باصاحبم درقبربمانم.شیخ بهاءالدین پس ازشنید ن این حادثه ی عجیب ازآن عارف زاهد به اوگفت:راست گفتی«چراکه مااعتقاد داریم اعمال انسان به صورتهای مناسب خود،مجسم می شود.


تاریخچه مسجد مقدس جمکران

                                   به نام خدا

 

 

 

موضوع : تاریخچه مسجد مقدس جمکران

منبع : واحد تحققات مسجد جمکران

تهیه کننده : محمد جواد احمدی

 

 

شیخ فاضل حسن ابن محمد ابن حسن قومی که از بزرگان قدماء علماء شیعه و از معاصرین شیخ صدوق رحمته الله بوده است در کتاب خود به نام تاریخ قم راجع به بنای مسجد جمکران از کتاب مونس الحزن فی معرفته الحق والیقین چنین نقل کرده است

شیخ حسن مثله ی جمکرانی که یکی از صلحاء است میگوید

من شب یکشنبه هفدهم ماه رمضان- 393- در منزل خود در قریه ی جمکران خابیده بودم نیمی از شب گذشته بود ه ناگهان عده ای از مردم به در خانه ی من امدند و مرا بیدار کردندو گفتند که برخیز و مولای خودحضرت مهدی صاحب الزمان را اجابت کن که تو را طلب نموده است.

شیخ حسن میگوید من برخواستم و خود را جمع و جور کرده و اماده شدم گفتم بگذارید تا پیراهنم را بپوشم اواز داد ند که  – هو ما کان قمیصک ­–  پیراهنی را نپوش که مال خودت نیست دست بردم وشلوار خود را برگفتم ندا امد که – لیس ذالک منک فخذ سراویلک- ان شرواری را که بر گرفتی از تونیست از ان خود رابرداران را انداختم و شلوار خود را برگرفتم و پوشیدم انگاه به طرف کلید رفتم تا درب منزل را باز کنم اواز دادند که –الباب مفتوح- درب باز است چون به در منزل امدن جماعتی از بزرگان رادیدم سلام کردم ان ها جواب دادند و مرحبا گفتند.

ان ها مرا به مکانی که اکنون مسجد جمکران است بردند چون نیک نگاه کردم تختی دیدم که فرشی نیکو بران پهن و بالش های فاخر بر ان نهاده شده و جوانی سی ساله بران تخت تکیه بر چار بالش کرده وپیرمردیهم در نزد او نشسته و کتابی در دست گرفته و بر ان جوان می خواند و بیشتر از شصت مرد در اطراف اوبر این زمین در حا نماز خواندن بودند که بعضی جامعه های سفید وبضی دیگرجامعه های سبز بر تن داشتند.

ان پیرمرد حضرت جضر بود و مرا امر به نشستن نمود انگاه  امام اسم مرا بردند و فرمود – برو به حسن مسلم بگو تو پنج سال است که این زمین را تصرف کرده و در ان چیز کاشته و کشاورزی می کنی ولی ما ان را خراب می کنیم.

این زمن شرعی است و حق تعالی ان را از زمین های دیگر بر شمرده و اشرافت داده است امسال باز هم ان را مرتب نموده ای تا در ان به کشت و زرع بپردازی و حال که ان هیچ حقی و اجازه ای نیست بنابراین هر بهره و نفعی که تابحال از این زمین برگرفته ای باید برگردانی تا در ان مسجد بنا کنند.

خدای عزوجل به خاطر این امر خافی که انجام داده ای دو پسر جوان تو را باز گرفت اما تنبیه نشدی اگر باز هم بخواهی چنین کنی کیفر اللهی انگونه که اگاه نباشیبه تو خواهد رسید.

عرض کردم ای اقا و مولایم برایاین موضوعباید نشانه و علامتی داشته باشمزیرا مردم بدون نشانه سخن مرا قبول نمی کنند امام فرمود - انا سنعلم هناک علامه  – ما در اینجا علامت و نشانه ای قرارمی دهیم تا سخن تو را قبول کنند تو برو و رسا لت ما را انجام بده (در قم) نزد سید ابوالحسن برو و به او بگو تا با تو بیاید و حسن مسلم حاضر نماید و منافع چند ساله را از او بگیرد و به مصرف بنای مسجد برساند.

بقیه ی مخارج را از قریه ی رهق اردهالکه ملک ماست بیاورند و ساختمان مسجد را تمام کنند نصف

 قریه رهق را بر این مسجد وقف کردیم که هر ساله درامد ان را بیاورند و صرف عمارت مسجد نمایند.

مردم را بگو تا رغبت به این مکان بیایند و ان را عزیز دارند چهار رکعت نما اینجا بگذارند

 

-دو رکعت اول

به نیت نماز تحیت مسجد است که در هر رکعتی یک بار سوره ی حمد و هفت بار سوره ی قل هو الله احد خوانده شود و ذکر رکوع و سجود را هفت بار تکرار کنند.

 

- دو رکعت دوم

به نیت نماز امام زمان (ع) بخوانند به این ترتیب که چون سوره ی حمد را شروع به خواندن کرد و به ایه ی –ایاک نعبد و یاک نستعین- برسند ان را صد بار تکرار کنند و بعد از ان بقیه ی سوره ی حمد را بخوانند و سپس سوره ی قل هو الله احد را فقط یک بار تکرار کنند و انگاه ذکر رکوع و  سجود را هفت بار تکرار کنند و رکعت دوم نیز به همین طریق بخوانند.

چون نماز را تمام کنند یک بار تهلیل – لا اله الا الله – و بگویند و سپس تسبیحا ت حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها را بخوانند و سر به سجده بگذارند و صد بار صلوات بر پیغمبر و الش بفرستند

                               

         اللهم صل علی محمد و ال محمدو عجل فرجهم-

 

سپس امام فرمود  - فمن صلیها فکا نما صلی فی بیت الیقین –

هر کس این نماز را بخواند مانند ان است که در بیت الله حرام کعبه نماز خوانده است

حسن مثله جمکرانی میگوید من به راه افتادم چند قدمی هنوز نرفته بودم که دوباره مرا با خوادنند و فرمودند

بزی در گله ی جعفر کاشانی چوپان است اگر مردم ده بهای ان را دادند وگر نه ان را خریداری کن و فردا شب ان را به همین مکان بیاور و ان را بکش انگاه روز هفدهم ماه مبارک رمضان گوشت ان را بین بیماران انفاق می کنی هر مریض و بیماری که از ان گوشت بخورد حق تعالی شفایشمی دهد.

 نشانی ان بز ان است که ابلق بوده و موهای بسیار دارد و هفت علامت نیز داشته سه علامت در طرفی و چهار تا دیگر در طرفی دیگر هستند.

حسن مثله می گوید به منزل برگشتم تمام شب را در اندشه بودم تا صبح طلوع کرد و نماز صبح را خواندم سپس به منذزل علی المنذر رفتم و احوال دیشب را با وی گفتم با یکدیگر به ان جایگاه که مرا شب برده بودند رفتیم قسم به خدا میخ ها و زنجیرها یی که حدود بنای مسجد را نشان می داد

مشاهده کردیم و ان ها همان نشان و علامتی بود که امام فرموده بود.

سپس به طرف منزل سید ابوالحسن در قم حرکت کردیم چون به منزل او رسیدیم خادمش را دیدم که کنار در منزل در انتظار ماست سوال کرد تو از جمرانی؟

گفتم بلی   گفت یسد از سحرگاه در انتظار تو است.

من به داخل منزل رفتم و به سید ابوالحسن سلام کردمجوابی نیکو داد و من را اعزاز و احترام کرد و بنشانید انگاه قبل از من چیزی بگویم به من فرمود

ای حسن مثله! شب گذشته خوابیده بودم در خواب شخصی به من گفت

 - بامداد مردی به نام حسن مثله پیش تو می اید انچه که به تو می گوید ان را تصدیق کن و به او اعتمد کن زیرا سخن او سخن ماست و باید قول او را رد نکنی -از خواب بیدار شدم و تا این ساعت منتظر تو بودم.

حسن مثله میگوید من هم تمام احوال شب گذشته را با شرح و تفصیل برای سید ابوالحسن بیان کردم

سید بلافاصله دستور داد تا اسب ها را زین کردند چون به نزدیک ده رسیدم جعفر چوپان گله اش را در کنار جاده می چرانیدمن در میان گله رفتم بزی که از عقب گوسفندان می اید به طرف من دوید ان بز را گرفتم و ان را به نزد جعفر چوپان اوردم تا بهای ان را بدهم جعفر سوگند یاد کرد که تا بحال

این بز را ندیده ام  و در گله ی من نبوده است مگر امروزکه می بینم و هر چند خواستم او را بگیرم ممکن نمی شد و حال به نزد شما امده است.

پس بز را همچنان که امام فرموده بود در ان جایگاه اوردیم و ذبح نمودیم و گوشت ان را در بین بیماران تقسیم کردم و همه ی ان ها شفا یافتند .

سید ابوالحسن حسن مسلم را احضار کرد و منافع چند ساله ی زمین را از او گرفت وامر کرد تا وجوه

درامد روستای رهق را بیاورند و مسجد را بنا کرد ایو ان را با چوب سقف کرد.

ابوالحسن محمد بن حیدر میگوید ه شنیدیم که سید ابوالسن رضا در محله ی موسویان در شهر قم مدفون

است و پس از او فرزندش بیمار شد و وی به صندوقی که که زنجیر ها و میخ ها در ان نگهداری می شد

تا بوسیله ی ان ها شفا پیدا کند  هنگامی که سر صندوق را باز کرد اثری از میخ ها و زنجیر ها نبود و

هر چه مردم جستجو کردند فایده ای نبخشید.

مرحوم محدث نوری بعد از نقل این واقعه ی شریفه مطالبی می فرماید که خلاصه اش این است

- عالم جلیل اقای محمد علی کرمانشاهی تاریخ این قصه را در سا ل 393 نقل کرده است ولی ظاهرا

در نوشتن اشتباه شده و در اصل373 بوده است زیرا وفات شیخ صدوق قبل از 390 می باشدو این قصه

هم در زمان حیات شیخ صوق واقع شده است.

 


جهنم

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : جهنم

منبع : www.azabhaye-jahannam.blogfa.com

تهیه کننده : علمدار زاده

لازمه عــدل خــدا بر پا کـردن روز جــزا است

 

همه این را به خوبی می‌دانیم که خداوند عادل است؛ هرچیزی را، هر موجودی می‌خواسته، تکویناً بدون اینکه بخواهد و به زبان آورد به او عنایت فرموده است.

مـا عــدم بودیم تقاضامان نبــود                         لطف حــق  ناگفتــه مــا مـی‌شنـود

از موارد عدل الهی جزا دادن افراد است. نیکوکارانی را می‌بینیم که عمر خود را در عبادت و اطاعات و خیر و صلاح گذرانیدند و آن‌طوری که باید در دنیا پاداش خود را نمی‌بینند و هم‌چنین بدکارانی را که چه فسادها و تبهکاری از آن‌ها سر می‌زند و سزای کردار خود را نمی‌بینند.

بلکه غالباً اهل فســاد خــوش‌تـر از اهل صــلاح عمر خود را می‌گذرانند و نیز می‌بینیم که بشر چه ظلم‌هایی که به یکدیگر می‌کنند، از غصب و تلف اموال و هتک اعراض و ریختن خونها و...

و چون خدا عادل است یقیناً روزی را خواهد آورد که هرکس به جزای عملش برسد و حق هرکس بر عهده اوست که داده شود (1)

ظالمی که به مظلومی ظلم کرده است در آن روز به آتشی که وعده داده شده برسد (2)

مقتولی که بی‌گناه کشته شده از قاتلش انتقام بگیرد (3)

و...

به مظلوم و مقتول اجر دهد تا تلافی شود و نیز نیـکوکار را جــزای خیــر و تبهـکار را جـــزای شــر دهد تا "عـــدل" او ظاهر گردد.

 

1.          الیوم تجزی کل نفس بما کسبت لا ظلم الیوم ( المؤمن / 17 )

2.          انا اعتدنا للظالمین ناراً احاط بهم سرادقها و ان یستغیثوا یغاثوا بماء کالمهل یشوی الوجوه بئس الشراب ( الکهف / 29 )

3.          واذاالمؤدة سئلت بأی ذنبٍ قتلت ( تکویر/ 8 - 9 )


خواب

بسم الله رحمن الرحیم

موضوع:خواب

نام کتاب :تعبیر خواب

اثر : محمد ابن سیرین و  دانیال  پیغمبر

تالیف :شیخ ابوالفضل حبیش ابن ابراهیم التفلیسی

تهیه کننده : مرتضی حسنیان

 

شناختن خواب:حکماء سبب وجود خواب را از بخارهای تر و معتدل که از تن به سوی دماغ  بالا شود بعد از خوردن طعام میدانند که حکماء این خواب را طبیعی گویند و بعضی از حکماء می گویند خواب گذشت روح از حواس است و بعضی دیگر اسایش قوه تخیل و فکر و قوای دیگر انسان را که حرکات روح نفسانی هستند و همه مربوط به قوای ماده دماغ است در خواب می دانند که اگر خواب نباشد روح نفسانی اسوده نگردد. خواب طبیعی گرمی تن را از اندرون بدن معتدل نگاه میدارد . اما اگر بسیار بخوابیم قوای نفسانی سست میشود چون مزاج خواب سرد و تر است و سردی بر ما چیره میشود و سستی بدن بدین خاطر است که گذر روح نفسانی در اندامهای بدن بسته میگردد.

خواب غیر طبیعی در اثر خوردن غذاهای غلیظ و زیان اور و فساد مزاج روح از اندامها و زیاد شدن خون و صفرا و بلغم و سودا بر بدن مسلط میشود.

خواب انسان را از حقایق اگاه کند و اگر مردمی خواب دیدند و فراموش میکنند از معصیت بود زیرا نماینده خواب فرشته ای است از لوح محفوظ. خواب بر دو قسمت است یک قسم خواب راست و یک قسم خواب دروغ اما خواب راست بر سه وجه است   اول: انکه خدای تعالی فرشته خواب را موکل کرده است تا انچه خواهد گذشت بر سه فرزند ادم به او بنمایاند وان فرشته راه ( ملک الرویا ) میخوانند و کارهای خیر دنیا  و اخرت را ان فرشته در خواب به ان کس نشان میدهد. دوم: خوابی است که همان فرشته در خواب به بنده نشان میدهد کارهایی که او را از اطاعت دور میکند و به معصیت نزدیک میکند تا بنده از ان حذر کند.

سوم: خواب الهام است که فرشته خواب بنده را توفیق دهد تا در خواب ببیند کارهایی که باید بکند مثل حج و نماز شب وصدقه و توبه و دوری از گناه.

ازعجایبی که خداوند افریده است خواب است.

اگر می خواهی خواب خویش را درست بدانی باید تلاش کنی بر پهلوی راست بخوابی هنگام خواب خدا را یاد کنی و غذا بسیار نخوری زیرا هر که غذا بسیار

بخورد معده اش برگردد و بخار غذا بر مغز پر می شود ودر عقل خلل وارد

میکند و خوابش را یا فراموش میکند یا خواب دروغ و پریشان میبیند .

خواب

بسم الله رحمن الرحیم

موضوع:خواب

نام کتاب :تعبیر خواب

اثر : محمد ابن سیرین و  دانیال  پیغمبر

تالیف :شیخ ابوالفضل حبیش ابن ابراهیم التفلیسی

تهیه کننده : مرتضی حسنیان

 

شناختن خواب:حکماء سبب وجود خواب را از بخارهای تر و معتدل که از تن به سوی دماغ  بالا شود بعد از خوردن طعام میدانند که حکماء این خواب را طبیعی گویند و بعضی از حکماء می گویند خواب گذشت روح از حواس است و بعضی دیگر اسایش قوه تخیل و فکر و قوای دیگر انسان را که حرکات روح نفسانی هستند و همه مربوط به قوای ماده دماغ است در خواب می دانند که اگر خواب نباشد روح نفسانی اسوده نگردد. خواب طبیعی گرمی تن را از اندرون بدن معتدل نگاه میدارد . اما اگر بسیار بخوابیم قوای نفسانی سست میشود چون مزاج خواب سرد و تر است و سردی بر ما چیره میشود و سستی بدن بدین خاطر است که گذر روح نفسانی در اندامهای بدن بسته میگردد.

خواب غیر طبیعی در اثر خوردن غذاهای غلیظ و زیان اور و فساد مزاج روح از اندامها و زیاد شدن خون و صفرا و بلغم و سودا بر بدن مسلط میشود.

خواب انسان را از حقایق اگاه کند و اگر مردمی خواب دیدند و فراموش میکنند از معصیت بود زیرا نماینده خواب فرشته ای است از لوح محفوظ. خواب بر دو قسمت است یک قسم خواب راست و یک قسم خواب دروغ اما خواب راست بر سه وجه است   اول: انکه خدای تعالی فرشته خواب را موکل کرده است تا انچه خواهد گذشت بر سه فرزند ادم به او بنمایاند وان فرشته راه ( ملک الرویا ) میخوانند و کارهای خیر دنیا  و اخرت را ان فرشته در خواب به ان کس نشان میدهد. دوم: خوابی است که همان فرشته در خواب به بنده نشان میدهد کارهایی که او را از اطاعت دور میکند و به معصیت نزدیک میکند تا بنده از ان حذر کند.

سوم: خواب الهام است که فرشته خواب بنده را توفیق دهد تا در خواب ببیند کارهایی که باید بکند مثل حج و نماز شب وصدقه و توبه و دوری از گناه.

ازعجایبی که خداوند افریده است خواب است.

اگر می خواهی خواب خویش را درست بدانی باید تلاش کنی بر پهلوی راست بخوابی هنگام خواب خدا را یاد کنی و غذا بسیار نخوری زیرا هر که غذا بسیار

بخورد معده اش برگردد و بخار غذا بر مغز پر می شود ودر عقل خلل وارد

میکند و خوابش را یا فراموش میکند یا خواب دروغ و پریشان میبیند .